تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
کمی طاقت داشته باشید...
عنوان پاسخ بازدید توسط
0 43 mahdavi
1 42 mahdavi
روایت معشوق


.

سلام من به تو ای دلبرا که با مائی
به رغم غیبت کبری هماره پیدائی

کمین به راه تو کرده کمان من اکنون

غزل برای تو گویم غزال صحرائی

شبم به نیمه رسیده نمی برد خوابم

چرا به خواب پریشان من نمی آئی؟

ربوده ای دل از کف من ای پری چهره

نشسته ام به رَهَت از چه ره نمی پائی؟

ز شوق وصل تو خوابم نمی برد هرشب

بخوان برای حال دلم لا، لالا، لائی

کمر به قتلم اگر بسته ای کمان بر کش

که ترسم از پی امشب نباشه فردائی

منم که در حکایت عُشّاق مثل مجنونم

توئی که در روایتِ معشوق مثل لیلائی

مهدوی


برچسب ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,,